۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه

نخستین آذرخشِ بهار

:: نخستین آذرخشِ بهار ::

تصور زندگی در دنیای گذشته، تنها یک صد سال قبل برایم سخت و بسیار دشوار می نماید خیلی از چیزهایی که مکمل انسان امروزیست و او را به دنیای پیرامونش مرتبط و ارتباط می دهد به منصه ظهور نرسیده بودند.

در واقع انسان کنونی توانسته تا حدودی بسیار زیادی امور اطراف خود را تحت کنترل و یا نظارت در آورد. اکنون آسمانها و زمین جلونگاه اوست و این سامانه هر روز بیشتر از دیروز، خود را هماهنگ با دنیای پیرامون ما می کند تا کمتر از گذشته در تقابل با دنیای پیرامونِ ما قرار گیرد خواست او - آدمی - این است که بر همه اوضاع آگاهی و تا آنجا که ممکن است سد جریان طبیعیِ چیزی از آنها نباشد.

چنین دنیایی که اینک ما در آن به سر می بریم در واقع درحدود یک سده ی گذشته به وقوع پیوسته، نه آنچنان آرام شکل گرفت که لمس نکنیم و نه آچنان شتابان تا در آن گم شویم؛ این فضای خود ساخته بیش از آنکه مسببش دیگر محرکها باشند تکیه و وام دار ارتباطات است که این محرک دیگران را درخبط این قرار داده که دنیای یک صد سال گذشته بسیار شتابان شکل گرفته است این سرعت ارتباطات است و نه دنیای شتابان – امروز با تنها یک وسیله ساده امروزی شما می توانید به آن طرف کره زمین ارتباط پیدا کنید چیزی که در گذشته هیچ گاه وجود نداشت حداقل به شکل امروز در دسترس عموم قرار نداشت؛ تصور دنیای بدون روزنامه، تلویزیون، هواپیما، رانه (اتومبیل) و از همه مهمتر اینترنت یا فضای سایبر بسیار سخت دشوار می نماید.

به وسیله رسانه ها انسانها با احوال و دستاورد های یکدیگر ارتباط پیدا می کنند. آدمی بوسیله اینترنت می توانید دنیایی را حول محور خود یا دیگران و یا خود و دیگران ایجاد نماید که محور ایجاد دگرگونی در جز و کل گردد؛ چنین است که به وسیله این آفریده ی نوظهور می توانیم حس جدیدی نسبت به خود، دنیای پیرامونی، که شامل هر چیز هست و نیست می شود، داشته باشم و همچنین بدون آن احساس نیستی از نیمه خود و شعور در حال تکامل آدمی داشته باشیم؛ چگونه ممکن است در خط به شبکه ای از خطوط تبدیل شدۀ زمان جدا شده و در امتدادِ یک خط زمانی پیش رویم؟!

گذشته ای نه چندان دور آدمی بدون این امکانات زندگی می کرد اما امروز این دشوار می نماید!؟ این بدلیل این است که آدم اکنون زاییده‌ی شرایط امروزه است و نه دیروز و فردا و این مشخصه انسانها را در هر شرایط زمانی دورۀ خود متفاوت و ممتاز از دوره های زمانی دیگر می سازد.

اسپاشِ(فضای) سایبر به من امکان ارتباط با دیگران و آگاهی از محیطِ زیستم را می دهد؛ بی كران آگاهی و اطلاعات که خود آن را گزینش می کنم . در واقع امروز یک اجتماع کوچک و یا بزرگ دیروز در یک واحد انسانی گرد آمده و اجتماع پیچیده ای را شکل داده اند که هیچگاه به مانند آن در گذشتۀ دور و نزدیک وجود نداشته است.

امروزه با در اختیار داشتن شبکه اینترنت من و دیگران می توانند عقیدۀ خود و یا دیگری را در فضای سایبر منتشر کنند و یا حادثه و اتفاقی را در اختیار میلیونها انسان قرار دهند.

در این دنیای تکثر گرا برای اولین بار هر انسان با یک عقیده و یک دیدگاه موجود یافت و ایدئولوژی ها و دیدگاهها که در زمانهای نه چندان دور گروههایی را حول محور خود شکل می دادند و انسان را در ارتباط با آن دیدگاه و جهان بینی گروهی و گله ای تعریف می کردند به یکباره فرو ریختند؛ اینک یک فرد در هر نقطه ای از کرۀ خاکی می تواند با شرط داشتن محیط زیست تکثرگرا وارد دنیای پلورالیستی شود؛ خود یک نقطه از میلیون نقطه های فکری و عقیدتی در دنیای تکثرگرایی باشد که نه چندان از عمرش می گذرد و این معجزه ی دوران ماست.
حال چگونه خود را بدون آن باور کنم در واقع بوسیله این چنین دورانی من و ما می توانیم به تنهایی یا گروهی بوسیله بینش و باورهایِ خود، بدون هیچ محدودیتی بالهای خود را بگسترانیم و به هر کجا و ناکجا پرواز کنیم چیزی که آدمی هیچ گاه فرصت آن را نیافته بود.

رضا عاشوری

آذرخش بهار

پاییز . 2006

...

هیچ نظری موجود نیست: